ایران جدید

تازه های علمی، پزشکی،تغذیه، زیبایی و سلامت

نگرانی ،دلهره ،تنش،اضطراب، استرس

این یه بیماری نیست. یه مسئله عادیه که ممکنه موقع امتحان یا خرید خانه یا خواستگاری و.برای هرکسی پیش بیاد.چه پیر،جوون،مغرور یا انسانی که حسابی اعتماد بنفس داره.فرقی نمی کنه. درواقع استرس در حد کمش لازمه. اگه هیچ وقت دچار ناراحتی نشین مریض می شید.ولی اگه از حدش هم بگذره خیلی بده و خیلی بیشتر از غذاهای چرب و نمک برای قلب و اعصاب و کلا همه اعضای بدن ضرر داره. گرچه دکتر بهمون نمیگه از نگرانی زخم معده یا درد کمر گرفتیم ولی این مهمترین دلیلش می تونه باشه.پس اول آروم باشیم و بعد با هم به راه حل های من فکر کنیم

اگه تنشی توی زندگیتون هست اول سعی کنید دقیقا ببینید این تنش چیه؟     به شما مربوط می شه؟کسی می تونه کمکتون کنه؟     اصلا این تنش چقدر بزرگه؟ارزش نگرانی رو داره؟

بنویسین همه ی احساستون در باره ی این تنش رو بنویسید حالا احتمالا کمی خیالات واهی رو کنار گذاشتین و آروم تر از قبل هستید .نه؟ هنوز آرامش ندارین؟ خوب این فقط یه قدم بود. قدم های بعدی رو با هم می ریم


نوشتین؟الان بزرگترین مشکلی که ممکنه پیش بیاد رو در نظر بگیرین خودتونو راضی کنین که این مشکل ممکنه خیلی بزرگ باشه. حالا راحت روی زمین دراز بکشین و بگین این کوچکترین مشکل موجود روی زمینه بعد از در نظر گرفتن بدترین موقعیت سعی کن بپذیری که همینه که هست. ولی کسی قرار نیست تورو بکشه یا زندانی کنه. آزاد هستی و می تونی در بدترین وضعیت هم راه حلی پیدا کنی.


همیشه یه خدایی اون بالا هست که تموم کارای ما رو می بینه.ازش کمک بخواه. دعا کنهیچ وقت نذار این عقیده به وجود بیاد که چون خدا از دلت خبر داره باید بدون گفتن برآورده کنه.خدا دوست داره ازش بخوای تا بهت بده


"کسانی که نمی دونن چطوری با نگرانی بجنگن جوانمرگ میشن" بابا ریلکس باشین.ببین داری از ریخت وقیافه می افتی


همیشه قبل از نگرانی به این فکر کن که چقدر ممکنه روی ظاهرت تاثیر بذاره نگرانی باعث سیاهی زیر چشم میشه.فرم صورت به هم می ریزهماهیچه های قلب با افسردگی و نگرانی زیادی شل می شه و قلب درد می گیرهتنگی نفس میاره.ناراحتی باعث می شه از تو یخ بزنیم و بشیم یه قندیل یخیعمدا جلوی خنده مون رو بگیریم و زشت بشیمتازه ناراحتی حالت قرینه ی صورت رو به هم می زنه و ممکنه یهو صورت کج و کوله بشهزانودرد میارهفراموشی میاره و باعث می شه چیزای کوچیک و افراد مهم زندگی از یاد برناز دیگر خطراتش از دست دادن تمرکز و تعادله حتی در راه رفتنیه دفعه تو خیابون پام کج میشه می افتم توی جوی آب خوشبو !!!!

 رودیارد کیپلینگ می گه:"شش آموزگار بزرگ دارم.چه،چرا،چه وقت،چگونه،کجا و چه کسی."توی انگلیسی هم به اینا میگن دبلیو اچ کواِسشن!


به سوالای زیر جواب بده لطفا: 

1.علت ایجاد مسئله؟ 

2.ره حل های احتمالی؟

3.بهترین راه حل؟

حالا که انتخاب کردی با دقت تصمیم بگیر.همین حالا عمل کن.همه ی همت خودتو معطوف اجرای تصمیمت کن و نگرانی درباره سرانجام کار رو کنار بذار. امام جمعه شهرمون می گفت:در حد توانت کار بکن.تا آخرین حد توانت تلاش کن و نتیجه رو به خدا واگذار کن.

 این تابستونی حوصله تون حسابی سر رفته؟مشغول هستین ولی مدام نق می زنین؟


 4 تا قانون اینجا داریم خوب گوش کن:


1.سرتو گرم کن و به یاد داشته باش که فعالیت سرگرم کننده یکی از بهترین درمان ها برای نق زدنه

2.اجازه نده امور پیش پا افتاده و جزئی شادمانی تو رو ازت بگیرن.بی دلیل لبخند بزن.مهم نیست چه شکلی می شی.به مضحک ترین حالت ممکن لبخند بزن. البته این کار رو توی خیا بون نکن که بدجوری ضایع میشی.

3.به نگرانیتون دستور بدید گم بشه.ببخشیداببینید اصلا این همه همهمه توی مغزتون واسه چیه که شمارو از کار و زندگی و فیلم و کتاب و مجله و. انداخته؟!

4.بذار گذشته در گور خودش آروم لالا کنه.البته قبلش کار گذشته رو تموم کن یه وقت زنده به گور نشه ها.کار گذشته رو زود تموم کن و به آینده هم فکر نکن. آب تو هاون نکن.یه جا یاد داشتی درست کن و بذار روی میز.یه کاغذA4 رو 3-4بار تا کن و بعد روی تا جدا کن که کوچولو بشن واسه یادداشت.ای بابا این همه دردسر نداشت .یه دفترچه بردار و چیزایی که دوست داری بنویس.کارایی که دوست داری هم بنویس.چیزایی که دوس داری بخری هم بنویس حتی اگه پولشو نداری.کسایی که دوست داری هم بنویس.و اونایی که دوست داری ملاقات کنی.اونطرف تر ها هم کارا، چیزا و افرادی که مجبوری بهشون بپردازی بنویسیه لبخند.آهان عکس بدون نگرانیت آمادس.ولی انگار خیلی دوسش نداری.باشه باز هم راه حل می دم


 فعلا با چند تا جک چطورید؟

 به یکی میگن : چرا زنبورها گل می خورن؟ میگه: چون دروازه باناشون خوب نیستن.

یه نفر صبح میره در مغازش کرکره رو بالا میکشه و میگه: بسم الله رحمن رحیم میره تو. میبینه همه مغازه رو خالی کردن میاد بیرون کرکره رو می کشه پایین و میگه : صدق الله العلی العظیم

 از اونجایی که وقتی حوصلمون سر می ره یه سری فکر و خیال میاد توی مخمون باید یه طوری دیدمون رو تغییر بدیم که اگه وروجک توی مغزمون مدام موج منفی فرستاد ما هم یه قدر مطلق بذاریم سر راهش تا همه شون بشن موج مثبت.


در ادامه هم چند تا نکته دیگه باید گوشزد کنم 

زندگی ما همون چیزی می شه که ذهنمون می سازه البته فرمایش شما متین که ذهن ما نمی تونه چیزای غیرممکن رو کاملا ممکن کنه.ولی بستگی به این داره که به چی بگیم غیر ممکن؟! اگه آوردن آسمون به زمین یا له کردن خورشید با دست باشه غیر ممکنه ولی هر کاری که بقیه آدما هم بتونن انجامش بدن و دستیابی بهش ممکن باشه دیگه غیر ممکن نیست.

پس باید ذهنمون رو پر از فکر آرامش،شجاعت،سلامتی و امید کنیم.


یکی از نگرانی های اکثر آدما سر و کله زدن با دشمنانشونه. بیاین با هیچ دشمنی درگیر نشیم.اگه نفرتی داریم بذاریم همونجوری ساکت بمونه چون اگه بخوایم به اینکه با دشمنمون درگیر بشیم بپردازیم،بیشتر از آزردن اون خودمون خسته می شیم.از وجود خودمون نیرو گرفته می شه.اون که راحت نشسته و حرص خوردن ما رو تماشا می کنه.پس حتی یک دقیقه رو هم صرف فکر درباره کسانی که دوستشان نداریم نکنیم.


به جای دلگیر شدن از ناسپاسی هم بیاین انتظار ناسپاسی رو داشته باشیم.حتی حضرت مسیح در یه روز 10 جذامی شفا داد و فقط یه نفر ازش تشکر کرد.ما که نباید بیشتر از مسیح باشیم؟! یادمون باشه تنها را دست پیدا کردن به خوشحالی اینکه بعد از کار ازت تشکر میکنن نیست بلکه باید به این فکر کنیم که ازکارمون چقدر لذت بردیم و چقدر ممکنه به بقیه کمک کنه


همیشه ببخش تا تو را ببخشند. وقتی مشکلات زیادی سر راهمونه همیشه نسبت به نعمت های زیاد اطرافمون کور می شیمبه جای شمردن مشکلاتتون نعمت هاتونو بشمارین


وقتی ناراحتیم با شادکردن دیگران خودمون هم شاد می شیم.مطمئن باشین اگه انسان باشیم از شادی اونایی که دوستشون داریم حتما شاد خواهیم شد وقتی به کسی خوبی می کنینبه خودتون خوبی کردینبه خودتون احساس احترام بخشیدین.

۰   | ۰ | ۴۶۲ | ۸۸/۰۵/۱۱ | محمد لطیفی
استرس اضطراب تنش نگرانی

نظرات ۰  

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

منوي اصلي

ميکروبلاگينگ
  • حکایت دولت و فرزانگی
  • زندگی به ما دقیقا چیزی را می دهد که می خواهیم.پس اولین کاری که باید کرد این است که آنچه را می خواهی دقیقا درخواست کنی . اگر خواسته ات مبهم باشد آنچه را بدست می آوری همانقدر درهم و برهم خواهد بود اگر کم بخواهی، کم را به دست خواهی آورد.

    هر تقاضایی که داری باید کاملا دقیق باشد. اگر ثروتی را در نظر می گیری باید مقدار و مهلت اکتساب آن را تعیین کنی. 

    «حکایت دولت و فرزانگی - مارک فیشر»

    ۰   | ۰ | ۴۵ | ۰۲/۰۱/۲۴ | محمد لطیفی
  • دلتنگی
  • امروز روز دهم قرنطینه هست و تقریبا علائم بیماری از بین رفته. خدا رو شکر تا این لحظه ریه هام درگیر نشدن. درکل بیماری سختی نبود ولی خود قرنطینه واقعا داغونم کرده. حس می کنم توی این روزایی که نبودم دخترم واسه خودش خانومی شده. امروز اومده بود به دیدنم آخر هر جملش این بود که بابا بغلم کن. ولی خب نمیتونستم هر بار به بهانه ای حواسشو پرت میکردم تا اینکه کم کم وقت خداحافظی رسید. انگار همه چیزو میدونست وقتی مامانش بغلش کرد همینطور که به من نگاه میکرد آرو آروم بغض کرد و یهو بغضش ترکید و دیگه هم آروم نشد. نمیدونم چرا ولی گریه ی امروزش با همیشه فرق داشت،یه دلتنگیِ 10 روزه پشتش بود. از بغل مادرش پایین اومد دوست داشت تنها باشه با بهانه های الکیِ منم حواسش پرت نمی شد. فقط دوست داشت راه بره و گریه کنه، انگار یه بار سنگینی روی دلش بود که هرچی گریه میکرد سبک نمیشد. انگار از زمین و زمان گلایه داشت امروز. انگار یه چیزی رو میخواست فریاد بزنه ولی خودشم نمیدونست که چیه. ولی من فهمیدم دخترم...

     

    ۰   | ۱ | ۱۱۱ | ۰۰/۰۲/۰۱ | محمد لطیفی
  • این قصه سر دراز دارد...
  • یادش بخیر پارسال خوشحال بودیم که سال 98 رو زنده تموم کردیم حالا اینو چکارش کنیم؟!!!

    پیرو پست پارسال (بازماندگان)

    ۰   | ۰ | ۳۱۵ | ۹۹/۰۲/۰۴ | محمد لطیفی
  • کرونا
  • نظر شخصی من اینکه که امکان کنترل کرونا با پخش اخبار مثبت از کنترل کرونا در شهرهای مختلف و یا برعکس، ترساندن بیش از حد مردم وجود ندارد. چرا که در شهر همیشه یکسری افراد رو میبینیم که تحت تاثیر اخبار منفی کاملا موارد بهداشتی رو رعایت می‌کنند و از طرف دیگه هم افرادی رو میبینیم که کرونا رو دست کم گرفتن و اصلا رعایت نمی کنند. به نظر من این اپیدمی آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد که همه مردم به این باور برسند که اگه می‌خوان به بیماری مبتلا نشن باید موارد بهداشتی رو رعایت کنن. و بهای شکست دادن این ویروس هم متاسفانه چیزی جز افزایش مبتلایان و جان باختگان نیست.

    ۰   | ۰ | ۳۴۳ | ۹۸/۱۲/۲۴ | محمد لطیفی
  • بازماندگان
  • به امید خدا اگر این یک ماه رو هم دوام بیاریم میشیم جزو بازماندگان سال 1398.

    خارج از شوخی خیلی مواظب خودتون باشید. ویروس کرونا بسیار بسیار سریع شیوع پیدا می‌کنه و منتقل میشه با این اوصاف کماکان ازدحام مردم رو توی مراکز خرید برای کارهای غیر ضروری میشه دید.

    ۱   | ۰ | ۴۰۱ | ۹۸/۱۲/۰۵ | محمد لطیفی
  • عکاسی
  • یه چند وقتی هست که توی مود عکاسی هستم، درکل به عکاسی خیلی علاقه دارم در حدی که یه مدت قصد داشتم یه آتلیه عکاسی راه بندازم که نشد. خلاصه بگم که تا امروز دنبال قضیه عکاسی بودم که بالاخره ماه پیش تصمیم گرفتم یه دوربین دیجیتال بخرم. هزینش با توجه به وضعیت مالی این روزهای همه خیلی سنگین دراومد ولی فکر کنم ارزشش رو داشت که واسه علاقه مندی‌هام هزینه کنم.

    - تصمیم دارم گهگاهی پست آموزشی مربوط به عکاسی و ادیت عکس بزارم ولی نمیدونم به درد کسی میخوره یا نه...

    ۰   | ۰ | ۳۴۲ | ۹۸/۱۱/۲۸ | محمد لطیفی
  • هندزفری
  • آقا من کماکان با قدرت بر این باور هستم که یه نفر وقتی ما حواسِمون نیست میاد سیم هندزفری‌مونو گره میزنه در میره.

    ۰   | ۰ | ۴۸۸ | ۹۸/۰۹/۲۰ | محمد لطیفی
  • کودکانِ بدون آزادی
  • خودِ واقعیِ هر یک از ما کودکِ‌کوچکی است که هنوز رشد نیافته. گاهی اوقات وقتی به ما خوش می‌گذرد یا داریم بازی می‌کنیم، وقتی احساس شادی می‌کنیم، وقتی نقاشی می‌کنیم، یا شعر می‌نویسیم، یا پیانو می‌زنیم ، یا به هر طریقی احساسات خود را بیان می‌کنیم این کودک بیرون می‌آید.اینها شادمانه‌ترین لحظاتِ زندگیِ ما هستند. وقتی خودِ واقعیِ ما بیرون می‌آید، وقتی به گذشته نمی‌اندیشیم و دلواپس آینده نیستیم. آن‌وقت شبیه بچه‌ها می‌شویم.

    اما یک چیز هست که همهٔ اینها را عوض می‌کند، وما به آن مسئولیت می‌گوئیم. جامعه می‌گوید «صبر کن، تو مسئولی، وظایفی داری که باید انجام بدهی،باید کار کنی،باید مدرسه بروی،باید زندگی را اداره کنی.»همهٔ این مسئولیت ها به ذهن هجوم می‌آورند. آنوقت چهرهٔ ما عوض می‌شود و دوباره جدی می‌شویم.

    اگر وقتی که بچه‌ها ادای بزرگتر‌ها را در می‌آورند نگاهشان کنید،می‌بینید که چهره‌شان تغییر می‌کند . میگویند:«مثلاً من یک وکیل هستم»، آنوقت صورت جدی یک آدم بزرگ را به خود می‌گیرند. ما به دادگاه می‌رویم و همان چهره را در آنجا می‌بینیم و این همان است که هستیم. ما هنوز بچه ایم،اما آزادی خود را از دست داده‌ایم.

    بخشی از کتاب چهار میثاق (نویسنده: دون میگوئل روئیز)

    ۱   | ۲ | ۴۸۷ | ۹۸/۰۹/۰۸ | محمد لطیفی
  • سرکشیِ دولت در جیب مردم
  • وزیرِ تعاون: چه تمام کسانی که کمک هزینه معیشت دریافت کرده‌‌اند و چه کسانی که دریافت نکرده‌‌اند و اعتراض کرده‌‌اند تا آخرِ ماه بایستی این مجوز رو به دولت بدهند که دولت در تمام حسابهایِ بانکیِ آنها سرکشی کند، در غیرِ اینصورت کمک هزینه قطع خواهد شد!

    این هم خبرِ جدیدِ امروز که از زبان وزیر تعاون شنیدیم. دیگه واقعا نمی‌دونم چی باید گفت از طرفی ۵۰ هزارتومان اصلاً ارزش این رو نداره که اجازه بدی هرکسی دلش خواست بیاد و حسابهایِ بانکیت رو بررسی بکنه و از طرفِ دیگه هم خیلی از افراد هستند که واقعاً زیر این فشارِ سنگینِ گرانی و تورم دارن له می‌شن، مثل کارگرانی که ۵ یا ۶ ماههِ حقوق نگرفتن و چه بسا اونهایی که حقوق هم گرفتن مشکلات مالی زیادی دارن.

    با وجود این اوضاع احتمالاً تا چند ماه دیگه باید به دولت اجازه بدیم هرچقدر پول احتیاج داره خودش از حسابمون برداشت کنه.

    کاش مسئولین کمی هم برای مردم حُرمت و ارزش قائل بودند و بجای تفره رفتن از پرداختِ حق مردم و سَرک کشیدن در خصوصی‌ترین مسائلِ اونها پای حرفِ دلِ مردم و شنیدنِ مشکلاتشان می‌نشستند.

    ۱   | ۱ | ۵۲۹ | ۹۸/۰۹/۰۵ | محمد لطیفی
  • زیر ساختِ افتضاح
  • متاسفانه بعد از اتفاقاتِ اخیر و قطع شدنِ اینترنتِ بین المللی خیلی‌ها با مشکلاتِ جدی مواجه شدن مثل دسترسی به ایمیل‌ها و شبکه‌های اجتماعی و... متاسفانه ما حتی یک موتور جستجوی بومی هم نداریم که لااقل سایت‌های داخلی رو جستجو کنیم. البته دوستان چنتا معرفی کردن مثل: یوز (که اصلا باز نمیشه)، پارسی جو(که فقط نتایج ویکی‌پدیا رو نشون میده)، سلام (که ظاهرا تعطیله) و... 

    ۰   | ۰ | ۶۳۲ | ۹۸/۰۸/۲۸ | محمد لطیفی
پربيننده ترين مطالب
محبوب ترين مطالب
Copyright © iranew.com 2005-2019